«نوار زرد» کارآگاهی جنایی است نه اکشن | پایگاه خبری صبا
امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۷
محسن بهرامی :

«نوار زرد» کارآگاهی جنایی است نه اکشن

«وقتی در مورد ژانر صحبت می‌کنیم و به ژانر خاصی معطوف می‌شویم، بیشتر از این نمی‌توان اکشن را زیاد کرد. در این‌جا بحث ژانر مطرح می‌شود، این ژانر تعریف خاص خودش را دارد، این سریال، کارآگاهی جنایی است نه اکشن.»

چند شبی است که سریال «نوار زرد» به کارگردانی
پوریا‌ آذربایجانی وتهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی روی‌آنتن شبکه دو است.
امیر آقایی در این مجموعه تلویزیونی ایفای نقش یک سرگرد
پلیس را بر عهده دارد، همچنین بهاره کیان افشار، سیروس گرجستانی، قاسم زارع، کمند
امیر سلیمانی، محسن بهرامی و… از بازیگران اصلی سریال «نوار زرد» هستند
. محسن بهرامی در «نوار زرد» کاراکتر محسن را
ایفا می‌کند. او به‌عنوان بازیگر در رادیو، تئاتر و تلویزیون فعال بوده و هست اما
بعد از چند سال دوری با این سریال به قاب تلویزیون برگشته است. گفت‌وگو با محسن
بهرامی را در ادامه می‌خوانید.

اغلب مواقع در سریال‌هایی که ژانر معمایی و
کارآگاهی دارند، در کنار شخصیت اصلی کار، یک دستیار قرار دارد که از‌قضا بسیار
باهوش است و نقش‌کلیدی را در گشایش معماها ایفا می‌کند، در«نوار زرد» به‌منظور درآوردن
نقش محسن سعی کردید که یک تیپ تعریف کنید و یا این‌که طبق قصه پیش رفتید؟

در ژانر کارآگاهی، معمایی عموما این‌طور است که در کنار
شخصیت اصلی قصه که یک کارآگاه زبده، باهوش و توانمند هست و همیشه یک دستیار وجود
دارد که او را همراهی می‌کند، مواقعی کمک می‌کند، جایی در فکرکردن از شخصیت اصلی
عقب می‌ماند و دوباره با اطلاعات شخصی خود و کاراکتر اصلی، اطلاعات را کامل می‌کند؛
عموما یک تعریف مشخص و ویژه‌ای برای این شخصیت وجود دارد که در نمونه‌های داخلی و
خارجی آن را دیده‌ایم اما درمورد
شخصیت محسن که در «نوار زرد» وجود دارد با توجه به چیزی که در فیلمنامه نوشته شده‌بود
و آنچه آقای آذربایجانی به‌عنوان کارگردان از این شخصیت می‌خواست، قرار براین بود
تا محسن شخصیتی بسیار خونسرد وآرام باشد که درعین حال توانمندی‌های خاص خودش را
دارد؛ ازآن‌جا که یک افسر آگاهی نیز به‌نوعی کارآگاه حساب می‌شود، علاوه بر دارا
بودن ویژگی‌های یک افسر، بسیار آرام وخونسرد است و با موضوعات خیلی منطقی برخورد
می‌کند، مضاف براین که تخصص‌های خاصی هم دارد که می‌توان به آن‌ها اشاره کرد،
مانند کارکردن با کامپیوتر و ابزارهای مختلف و تخصص خاص در فضای وب و اینترنت که
می‌تواند رخنه‌ها و مواردی مثل حک را پیدا کند. چیزی که من به شخصیت محسن اضافه‌کردم
خیلی ویژه‌ نبود فقط این‌که سعی کردم راحت بودن او کاملا قابل لمس
و مشهود باشد. محسن خیلی راحت کار خود
را انجام می‌دهد؛ در مواقعی درگیری‌های حسی با سرگرد به‌عنوان دو دوست دارند. در
مجموع او خیلی شخصیت عجیب و غریب و پیچیده‌ای ندارد و خیلی وقایعی برای او پیش نمی‌آید
که بخواهد درگیری‌های حسی و عاطفی خود را بروز دهد.

«نوار زرد» دارای دو خط داستانی است؛ یک بعد مربوط به ماجراها
و معماهایی است که به گشایش می‌رسند و بعد دیگر آن مربوط به زندگی خصوصی سرگرد (امیرآقایی)
است،جای آن بود که داستان وارد زندگی شخصی محسن هم می‌شد و اتفاقات زندگی او را هم
به تصویر می‌کشید؟

فیلمنامه در ابتدا این موضوع را مشخص کرده بود؛ اگر قرار بود
به زندگی خصوصی شخصیتی در داستان وارد شویم آن شخصیت، سرگرد بود. به طوری که کم‌کم
گره‌هایی را مخصوصا در قسمت‌های چهار و پنج به بعد در زندگی شخصی او همراه با
ماجراهای دنبال کردن پرونده‌ها می‌بینیم. قراری بر این نبود که به زندگی خصوصی
محسن ورود داشته باشیم، جاهایی صحبت هایی بین آن‌ها (سرگرد و محسن) ردوبدل می‌شود
اما آن‌قدری نیست که ما با جزئیات بخواهیم زندگی شخصی محسن را به بیننده نشان
دهیم؛ در واقع از ابتدا به هیچ عنوان قرار بر این نبود
.

بسیاری
از بینندگان «نوار زرد» تا به این‌جای کار نظر خوبی نسبت به کلیت سریال دارند، از
طرفی این کار به‌عنوان سریال مناسبتی در هفته ناجا پخش می‌شود که در مقایسه با
کارهای سابق مانند میکائیل و… دارای اکت و اکشن کمتری است و شاید ریتم کندی
دارد، فکر نمی‌کنید اقتضای چنین کاری برخورداری از ریتمی تندتر و فرازو فرود
بیشتری است؟

در
این‌جا بحث ژانر مطرح می‌شود، این ژانر تعریف خاص خودش را دارد، این سریال،
کارآگاهی جنایی است نه اکشن.

ما
در مورد مخاطب عام صحبت می‌کنیم، مخاطبی که خیلی این تفکیک را برای کارها قائل
نیست و عموما از این نوع مجموعه‌ها به عنوان سریال پلیسی یاد می‌کند که اتفاقا
انتظار دیدن لحظات پرهیجان و اکشن را هم در آن دارد.

بله
اما مسئله این‌جاست که وقتی در مورد ژانر صحبت می‌کنیم و به ژانر خاصی معطوف می‌شویم،
بیشتر از این نمی‌توان اکشن را زیاد کرد، چراکه از قواعد و چهارچوب آن ژانر خارج
می‌شویم و به سمت ژانر دیگری می‌رویم؛ بله ما ژانر پلیسی اکشن هم داریم که در آن
خیلی به سمت نیروهای کارآگاهی و آگاهی نمی‌روند و به نیروهای ویژه می‌پردازند.
البته ما در
این سریال می‌بینیم که برخی اوقات صحنه‌های اکشن هم وجود دارد، تعقیب‌وگریز، تیراندازی
و ازاین دست اتفاقات را هم می‌بینیم اما نه به شکل خیلی پررنگ چون بیشتر بار
معمایی برای این قصه مهم بوده است، به نظر من تاثیر تعداد گره‌ها خیلی بیشتر از شدت
حرکت تصاویر است.

با صحبت‌های شما ذهن به سمت داستان‌های معمایی مانند «شرلوک ‌هلمز»،«هرکول
‌پوآرو» و امثال این کارها می‌رود.

دقت داشته باشید که تعریف ژانر در سینما متفاوت است، به‌عنوان مثال
هیچ‌گاه داستانی مانند داستان‌هایی که آگاتاکریستی نوشته است را نمی‌توان اکشن
کرد، داستانی مثل «خانم ‌مارپل» کاملا جنایی است و اکشن شدن آن کاملا خنده‌دار
است؛ تمام ظرافت آن به شخصیت آرام و دقیق خانم مارپل است که معماها را کشف می‌کند،
یا حتی شخصیت پوآرو هم همین‌طور؛ حالا شخصیت شرلوک هلمز کمی در مقایسه با دو موردی
که نام بردم متفاوت‌تر است و بار اکشن بیشتری دارد، تا جایی که ممکن است حتی
درگیری‌هایی داشته باشد. همان‌طور که گفتم ژانرها متفاوتند و باید تعریف شوند تا
مخاطب عام هم بتواند آن‌ها را از یکدیگر تشخیص دهد که قرار است من الان یک کار
پلیسی اکشن ببینم یا یک کارپلیسی معمایی و…

بعداز مدتی دوری از تلوزیون با یک کار مناسبتی در قاب تصویر ظاهر
شدید،«نوار زرد» دارای چه ویژگی‌هایی بود که باعث شد محسن بهرامی را بار دیگر در
این مدیوم ببینیم؟

یکی از دلایل مهمی که باعث شد من بازی در کار «نوار زرد» را قبول‌کنم
وجود کست پشت دوربین بود؛ وجود پوریا آذربایجانی ودستیارانش و فیلمنامه کار، باعث شدند من برای حضور در این کار ترغیب شوم؛
عموما اجرای نقش‌هایی که فرازوفرود فراوان دارند راحت‌تر است، زیرا شرایط عاطفی مختلف
و به اصطلاح بالاوپایین‌های زیادی را در او می‌بینید، اما شخصیت‌هایی که روی یک خط
حرکت می‌کنند و قرار است به‌عنوان یک کوه در کنار شخصیت اصلی قرار بگیرند و همراه
او شوند، چون فرازوفرود عجیبی به لحاظ عاطفی وحسی از آن‌ها نمی‌بینیم اجرای سخت‌تری
دارند، به‌گونه‌ای که شما نباید مونوتون(یکنواخت) شوید، نباید برای مخاطب خسته‌کننده
به نظر بیایید و همیشه باید جذابیت‌های خاص خود را به همراه داشته باشید، کمااین‌که
در لحظاتی که خیلی وقت‌ها می‌بینیم این آدم ایستاده و در حال نگاه‌کردن است و حرفی
نمی‌زند و فقط درحال گوش دادن به اتفاقاتی است که افتاده است؛ او قرار نیست صحبت
کند، اکت‌های این شخصیت درجاهای دیگری دیده می‌شوند؛ برای همین احساس کردم این
کاراکتر جای کار دارد، به بیان دیگر جای بازی دارد؛ درلحظاتی که سکوت کامل دارد و
اتفاقات را رصد می‌کند، کشف‌وشهود خود را انجام می‌دهد و به حل قصه کمک می‌کند. من
کار پلیسی در تلویزیون نداشتم و همان‌طور که می‌دانید به‌عنوان بازیگر در اداره کل
هنرهای نمایشی رادیو مشغول به کار هستم و در رادیو تعداد بی‌شماری کار پلیسی کرده‌ام،
از رمان‌های خارجی تا رمان‌ها و داستان‌هایی که نویسندگان خودمان نوشته و اورجینال
بوده‌اند اما در قالب تلویزیون نه؛ بنابراین به علت علاقه و احترامی که برای این
نیروی شریف قائل هستم(چه نیروی راهنمایی رانندگی وچه پلیس انتظامی) که به واقع
زحمت می‌کشند، دوست داشتم که من هم به سهم خودم به‌عنوان کسی که در این جامعه و
کشور زندگی می‌کند، ادای دینی به این قشر کرده باشم و به‌نوعی سپاسگزاری خودم را
در مقابل این دوستان عزیز تمام قد نشان دهم، امیدوارم که مورد پسند آن‌ها هم واقع
شود وشخصیت محسن را ازخود بدانند، یعنی زمانی که او را می‌بینند به عنوان یک افسر
آگاهی و کارآگاه اورا بپذیرند.

در این مدت پیشنهادی از تلویزیون نداشتید که جذبتان کند؟

واقعا در این سال‌ها مدیوم تلویزیون پیشنهادی برای من نداشت که جذبم
کند وبه همین علت معطوف شدم به رادیو وتئاتر، اما در قالب هنرپیشه‌ای که باید بازی‌کند
مدام درحال کارکردن بودم تا آمادگی خودم را حفظ کنم، خداراشکر که اتفاق خوبی هم رخ
داد و سریال مورد توجه مخاطب قرار گرفته است. خوشحالم از این‌که بعد از مدت‌ها کارنکردن
برای تلویزیون، با یک سریال آبرومند وشریف دوباره به قاب تصویر بازگشتم. زمانی که
این کار به من پیشنهاد شد درگیر بازی در تئاتر بودم و به هیچ وجه انتظار نداشتم که
چهار ماه سرکار تلویزیونی بروم. پیش آمد ومن هم استقبال کردم چون با توجه به
فیلمنامه و شناختی که از پوریا آذربایجانی داشتم به نظرم کار خوبی آمد.

با پوریاآذربایجانی درگذشته همکاری داشتید؟

نه؛ «نوار زرد» اولین همکاری من با اوست که خیلی هم لذت‌بخش و دوست‌داشتنی
بود. البته من از او شناخت داشتم و پوریا نیز دورادور من را می‌شناخت(سر سریال‌هایی
درگذشته دور مثل «روشنایی‌های ‌شهر» که برای ۱۴ سال پیش است) من را به خاطر داشت؛

تجربه کار با کارگردان جوان، کار اولی یا پیشکسوت برای شما توفیری
دارد؟

کارکردن با کارگردان خوب برای من مهم است،من برای کارگردانی که بداند
قرار است چه بکند و بداند می‌خواهد چه بسازد؛ درواقع خودش به کاری که قرار است
بسازد آگاه باشد احترام قائل هستم و در این صورت با کمال‌میل حاضرم خودم را در
اختیار او بگذارم وهر جور که دوست دارد برایش بازی کنم. اما وقتی کارگردانی
باسابقه، بی‌سابقه، فیلم اولی، فیلم دومی هنوز نمی‌داند قرار است چه کاری انجام
دهد، بری من خیلی سخت است که ریسک کنم و با چنین آدمی شروع به کار کنم. اما
کارکردن با کارگردانی که می‌داند قرار است چه کاری انجام دهد خیلی راحت‌تر است، زیرا
تمام موارد آماده است ومن به عنوان بازیگر به کار اضافه می‌شوم، تحلیل‌های
کارگردان از شخصیت را دریافت می‌کنم، اگربضاعتی داشته باشم به نقش اضافه و همان را
اجرا می‌کنم. من چه در تلویزیون و چه در تئاتر و رادیو با بزرگانی مانند اکبر زنجانپور،
بزاد فراهانی، صدرالدین ‌شجره، محمد عمرانی و بسیاری از عزیزان دیگر همچنین با
کارگردانان جوان رادیو مثل ایوب ‌آقاخانی، فریدون محرابی، آشا محرابی و دوستان
دیگری که مشغولند، با کارگردان‌های خوبی کارکرده‌ام. خیلی به کارگردان وابسته
نیستم اما کارگردانی که کار خود را بلد باشد برای من گزینه خیلی خوبی است که با
خیال راحت با او کارکنم چون نگرانی از این بابت ندارم که باید چه‌کنم.

از تلویزیون فاصله بگیریم وبه رادیو برسیم، قبول دارید که هم اکنون
رادیو مهجور واقع شده است؟

بله، متاسفانه این اتفاق افتاده است. البته این را هم بگویم به هرحال
در عصرحاضر با توجه به سرعت رشد جابه‌جایی اطلاعات، رفتن به سمت رادیو کار غریبی
است، زمانی فقط رادیو بود، خیلی تلویزیونی نبود و همین رادیو و نمایش‌های آن
خیابان‌های شهر را خلوت می‌کرد؛ زمان پخش قصه‌شب همه پای رادیو بودند ومن خوشحالم از
این که این بستر فراهم شد تا من هم به عنوان بازیگر رادیو مشغول باشم، هرچند رادیو
مهجور مانده اما مخاطب خود را ازدست نداده است. اگر دوست داریم که رادیو همچنان
پرمخاطب باشد مخصوصا در بخش نمایش، باید نگاه ویژه‌تری به اداره کل هنرهای نمایشی
رادیو شود. فکر می‌کنم مدیران صداوسیما باید لطف ویژه‌ای به دوستان در اداره کل هنرهای
نمایشی رادیو داشته باشند تا انرژی بیشتری به دست آورند. زیرا واقعا بدون چشمداشتی زحمت
می‌کشند وکار خود را عاشقانه انجام می‌دهند، بچه‌های رادیو از هنر خود هیچ چیزی کم
نمی‌گذارند.

از دنیای تئاتر و فعالیت‌ها در این حوزه چه خبر؟

درحال حاضر پیشنهاداتی دارم که احتمالا یکی از آن‌ها قطعی است و
زمستان امسال روی صحنه خواهم رفت. هم اکنون نیز یک نمایش روی صحنه دارم، البته فقط
صدای من به‌عنوان راوی در این کار شنیده می‌شود که «هفت‌عصر،هفتم‌پاییز» نام دارد
و ایوب آقاخانی آن را کارگردانی کرده است.


لی‌لاسلمانی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است