بدیهی است انسان برای بهبود کیفیت امور در دورههای مختلف لزومی ندارد در رابطه با مسائل مشترکی که گذشتگان هم با آنها مواجه بودهاند اصطلاحا هر بار چرخ را از نو اختراع کند، بنابراین با مشاهده و بررسی تجربیات موفق دیگر اقوام و کشورها میتواند راهحل مناسب با معضلهای مبتلابه خودش را پیدا کند. در مورد خاص تئاتر اگر بخواهیم به تجربه دیگر کشورها در زمینه بهبود سازوکارهای انتخاب متون و تولید نمایش نگاه کنیم، تاریخ مدون و مکتوبی موجود است که میتواند چراغ راه ما در مسیر توسعه و رونق هرچه بیشتر تئاتر در کشورمان باشد. در این میان حتی با نگاهی به تجربه موفق سینمای ایران در چند سال گذشته هم میتواند برای بخش تئاتر راهگشا باشد. با تشکیل سازمان سینمایی و ارتقای تشکیلات از معاونت به سازمان، دست مدیران این سازمان بازتر شد تا بتوانند به ایدهها و برنامههای خود بهشکل شایستهتری جامه عمل بپوشانند و درنتیجه این روزها شاهد رونق محسوس سینماهای کشور هستیم بهنحوی که اغلب فیلمها به سانسهای فوقالعاده مکرر میرسند و رکوردهای فروش را مداوما جابهجا میکنند. باتوجه به اینکه بهتازگی یک مدیر تئاتری مسئولیت امور اداره کل هنرهای نمایشی را بهعهده گرفته است و اهالی هنر نمایش در ایران او را از جنس خودشان میدانند و سالها از فعالیت او در زمینه مدیریت و همچنین اجرای نمایشهایش مطلع بودهاند و به او اعتماد دارند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهسهولت میتواند فرصت را مغتنم شمرده و تشکیلات تئاتر را از اداره کل به سازمان امور نمایشی یا دستکم معاونت امور نمایشی ارتقا دهد. از سوی دیگر باتوجه به اینکه امسال دولت تصمیم گرفته اخذ مجوز آثار فرهنگی و هنری را تسهیل کرده و شرایط مناسبتری برای هنرمندان فراهم کند، تجربه دیگر کشورها همچون امریکا، انگلیس و بیشتر از این دو، کشورهای اروپایی همچون فرانسه و آلمان و البته کشورهای اسکاندیناوی از ابتدای قرن بیستم تا امروز نشان داده، با اهمیت قائل شدن برای مشاوره ادبی یا اصطلاح توسعهیافتهترش یعنی دراماتورژی توانستهاند به رشد قابل توجهی از نظر کیفی و کمی در تئاتر برسند و با تشکیل ادارات متمرکز دولتی و یا خصوصی و وابسته به کمپانیهای تئاتری به نام دراماتورژی، به جای ممیزی، به موفقیت هرچه بیشتر اجرای آثار نمایشی کمک زیادی کنند. تعاریف دراماتورژی مجال بسیار مفصلی میطلبد اما در ذکر فواید شکلگیری چنین تشکیلاتی بهجای ادارات دستوپاگیر ارزشیابی و نظارت و امثالهم همین بس که نظارت بر اجرای آثار با معیار کیفیتشان اعمال میشود و نه هیچ چیز دیگرشان. از این روست که تئاتر تجاری، تئاتر کلاسیک، تئاتر ملی و آیینی، تئاتر متفاوت و حتی تئاتر آوانگارد میتوانند بهشکلی متوازن و همگون رشد کنند و تقویت شوند و نه آنکه تئاتر تجاری آنقدر پروار شود که فرصت بالیدن به هیچ گونه تئاتری دیگری ندهد. در این باره بیشتر میتوان اندیشید؛ التفات این قلم تنها تلنگر زدن در همین حوالی بود.